همیشه فکر میکردم هرنوشته ای ارزش یه بار خووندنو داره دراین مدت کمی که با این دنیای مجازی قشنگ

ووبلاگ نویسی اشنا شدم دیدم اکثر دوستان وبلاگی چه هنرمندانه دلنوشته هاشون و برای غریبه های اشنا

بیان میکنند.بویژه انکه بعضیها استادانه با عکسها ومناظر زیبادرانتقال موضوعات مختلف احساسات پاک ودوست

داشتنی خودشون منتقل می کنند ومن درهمین مدت کم توونسته بودم با یه انرژی مثبت برا همشون دعا کنم

وبراشون خیر ارزو کنم الان هم این احساس را دارم اما امروز که بعد از ایام عزاداری سیدالشهدا (ع) ویاران عزیزش

اومدم تو این دنیای مجاز به وبلاگی بر خوردم که خیلی متاثر شدم.نویسنده کل عاشورا وقیام امام حسین (ع)رابه

سخره گرفته ودرپایان با توهین زیاد با مردم عزیز کشورم ایران همه تاریخ را جعلی وساخته ذهن یه عده ادم بیمار وجاهل

تصورکرده بود .نمی دانم چرابعضیها میخواهند خاک به صورت خورشید بپاشند !شاید میخواهند بفهمانند که یه عده ایی

هنوز درصف یزید ویزیدیان هستند .دراون که کسی شک نداره اما اینکه توی این دنیا ی وبلاگ وبا زبان وطنی کسی این

کارو میکنه چرا؟

فکر کردم خدا برام پیام فرستاده تو که دوستداری پینه دوز بشی تا بتونی دلی رو وصله کنی اول به دلت نگاه کن ببین چه

وضعی داره .این مطالب و که دارم مینویسم دارم میسوزم وبااشک مینویسم هدیه میکنم به یه دوردانه ایی وهمه دوستان

امام حسین (ع) ویاد اوری میکنم به خودم که اخه بابا هنوز اگه خوب گوش کنی صدای ضجه والعطش کودکان کربلا را میشنوی

خوب گوش کن........صدای زنگ قافله اسیری حضرت زینب(س) وبچه هایی یتیم اهل بیت پیغمبر(ص). یه باره دیگه از نهانپرده

 دلت نگاه کن ببین که راست میگم.

 

                         بعداز وفات ماتربت ما درزمین مجو                       درسینه های مردم عارف مزار ماست         التماس دعا