یه روز یه پینه دوز برا یه کاری رفته بود مشهد امام رضا(ع) یاامام رضا    رفته بود توی حرم دعاومناجات و...خلاصه کلی صفاکرده بوذ.

وقتی که خواسته بود برگرده فهمیده بود دلشو جاگذاشته .

جای همتون خالی وقتی تعریف میکرد چه اشکی می ریخت انگاری ....می گفت ازامام رضا خواستم حالا که یه شب دیگه نگه ام داشتی

پس حتما یه کاری باهم داری به اینجا که رسید گفت   هیچی بابا....

پاشو  پاشو بریم امام رضا شاید ما هم دلمون جاگذاشتیم

خدارو چه دیدی؟یاامام رضا

تولد خواهر نازنینت مبارک

۰

نظرات 1 + ارسال نظر
دوست پاییزی پنج‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 05:29 ق.ظ http://mehr-64.blogsky.com

سلام
من که خیلی دلم واسه امام رضا تنگ شده...

تولد حضرت معصومه (س) رو هم بهتون تبریک میگم..

شاد باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد